عضو هیات علمی گروه نقاشی مؤسسه آموزش عالی فردوس با اعتقاد بر اینکه اصلیترین وظیفه گرافیک ارتباط مخاطب با اثر و هنرمند است، گفت: گرافیک در عصر حاضر سهم بزرگی در انتقال و تبیین مفاهیم دارد که میتواند نقشی سازنده و اصلاح کننده با طرح موضوعات اجتماعی ایفا کند. به گزارش گروه دریافت خبر ایسنا- منطقه خراسان، علیرضا کریمی با اشاره به جایگاه هنر در نمایش هنجارها و ناهنجاری های اجتماعی و تاثیر و دریافت پیام های مثبت در قالب هنر، گفت: مارشال مک لوهان که از او به عنوان پیامبر رسانه نیز یاد می¬شود، با ذکر جملاتی همچون «رسانه، تداوم جسم و توانایی¬های ماست» و موارد مشابه، در پی آن است تا به انسان امروز، نقش و جایگاه این ابزار فرهنگی را بفهماند؛ اینکه رسانه انتقال دهنده عنصری به نام «پیام» است و تجلی آن را در طول دوره¬های تاریخی باید در پوشش هنر و آثار هنری انسان از ابتداییترین تا پیشرفته¬ترین شکل آن جست. وی با بیان اینکه انسان از روزگار دیرین، پیش از توسل به ابزار زبان و گفتار، از ابزار عینی مشتمل بر تصویر و حرکات بهره برده، اظهار داشت: آثار دیوارنگاره¬های تاریخی گواه این مدعاست، به طوریکه میتوان زمینه های ایجاد اقسام هنر از جمله نقاشی و تئاتر را نیز در همین امر مشاهده نمود. کریمی با تاکید بر اینکه هنر، زبانی برای انتقال مفاهیم گوناگون در سدههای تاریخی به اشکال متنوع دیداری و شنیداری بوده و این مفاهیم می توانسته در قالب هنجارها (بایدها و زیباییها) و ناهنجارها (نبایدها و زشتیها) بروز نماید، افزود: اگر به تعریف هنر در قاموس واژگان عهد کهن تا روزگاری نزدیک به دوران معاصر نیز مراجعه نماییم، میبینیم که هنر بیشتر از آنکه به صنایع مستظرفه و خلق آثار دستی زیبا مربوط باشد، با جوانمردی، فضیلت و نیکی همراه گشته است که طبیعتاً پیام¬های مثبتی نیز از این هنر در بُعد فردی و اجتماعی، دریافت خواهد شد. وی درخصوص مقوله مصرف هنر از نگاه مخاطب و اینکه نقش هنرمند در مصرف هنر چیست، گفت: ابتدا لازم میدانم اذهان را به مساله¬ای متوجه سازم و آن کارکرد هنر در گذشته است. فرهنگ کلمات در دنیای باستان تا قرون اخیر، هنر را فرآیندی برای خلق آثار دستی می¬شمرد که دو مقوله زیبایی و کاربرد در عین توجه به فضیلت و نیکی همزمان در آن رعایت شود، بنابراین کاربرد از زیبایی جدا نبوده و دریافت پیام اثر توسط مخاطب در بالاترین جایگاه قرار دارد. عضو هیات علمی گروه نقاشی مؤسسه آموزش عالی فردوس تاکید کرد: در دنیای معاصر با جلوه یافتن شعار «هنر برای هنر» عرصه برای تولید آثاری فراهم میشود که مقوله کاربرد در آن به پایین¬ترین حد ممکن تنزل یافته و در عوض، توجه به حالات درونی هنرمند به مساله اصلی خلق آثار بدل می¬شود؛ با این رویکرد سطح دریافتگری مخاطب از اثر هنری نیز تنزل مییابد، چرا که غالب مخاطبان و استفادهکنندگان آثار را عموم مردمی تشکیل می¬دهند که از سواد بصری بالایی برخوردار نبوده و آثار جدید برایشان عجیب به نظر میرسد. مدیر پژوهش و فناوری مؤسسه آموزش عالی فردوس ادامه داد: در این بین با کاهش سطح درک مفاهیم از آثار تجسمی به ویژه نقاشی در عصر مدرن، هنر ارتباط تصویری یا گرافیک متولد می¬شود که اصلیترین وظیفه آن ارتباط مخاطب با اثر و هنرمند است که با زیر لایه¬های مختلف موضوعی از قبیل تجاری، فرهنگی و اجتماعی پوشیده شده است، بنابراین گرافیک در عصر حاضر، با برقراری ارتباط هنر با مخاطب، سهم بزرگی در انتقال مفاهیم متنوع در خود دارد که میتواند نقشی سازنده و اصلاحکننده با طرح موضوعات اجتماعی داشته باشد. وی در پاسخ به این سوال که هنرمند جدای از اینکه چه اندیشه و هویتی داشته باشد متاثر از جامعه، فرهنگ و محیط زندگی خود است و این تاثیر پذیری برای هنرمند تا چه اندازه در واکنش مخاطبان موثر است؟ گفت: همه ما میدانیم که زندگی و شخصیت انسان تابع دو مقوله وراثت و محیط بوده که در این بین، جایگاه محیط از اهمیت بیشتری برخوردار است. انسانهای گوناگونی وجود داشته¬اند که با وجود وراثت از نوع خوب یا بد آن، با تأثیر از محیط، شخصیتی متفاوت از آنچه فکر میشد یافتهاند. هنرمند نیز به مثابه انسانی در میان سایر انسانها در جامعه، امواج جامعه خود اعم از فرهنگی، تجاری و سیاسی را به درستی یا نادرستی دریافت میکند و با نوع دریافت و ادراک غلط یا درست خود از شرایط جامعه به خلق اثر هنری مبادرت میورزد. عضو هیات علمی گروه نقاشی مؤسسه آموزش عالی فردوس افزود: بیتردید میزان تأثیرگذاری اثر هنرمند بر توده مردم، ارتباط مستقیمی با میزان جایگاه، شأن و شخصیت هنرمند و نیز سطح نفوذ اثر او در اجتماع دارد. همین موضوع است که مقبولیت کار او را در بین مخاطبان تنظیم کرده و بیننده و شنونده را تحت تأثیر قرار می¬دهد.علیرضا کریمی در خصوص نسبت میان سبک زندگی و سرمایه فرهنگی یک فرد با فرهنگ عمومی و ارزش های یک جامعه در مصرف هنری، اظهار داشت: سبک زندگی از موضوعات مهمی است که این روزها درباره آن بسیار صحبت می-شود امّا آن چیزی که بیشتر اهمیت پیدا میکند، شاخصهای این سبک در شکل بومی آن است؛ اینکه هر کشور با توجه به پیشینه، وضعیت فعلی و افقهای آتی خود، باید از چه مدل و ریتمی برای زندگی جامعه خود بهرهمند شود؟ و به عبارت دیگر الگوها کدامند؟ ابتدا باید به فرهنگ عمومی توجه شود؛ فرهنگ عمومی همچون هوایی است که عموم مردم به طور روزمره از آن استنشاق می¬کنند. پس پاک یا آلوده بودن آن در سلامت جامعه تأثیر مستقیم خواهد داشت. به عبارت دیگر مجموعه هنجارهای مورد پذیرش اکثریت افراد اجتماع است که علاوه بر تأکید احترامی، ضمانت اهتمام و عملِ به آن نیز از سوی آحاد جامعه به صورت خودجوش - به عنوان عنصری ارزشی - را طلب می¬کند. وی نسبت سبک زندگی با فرهنگ عمومی را نسبتی متقابل عنوان کرد و گفت: در واقع بین آنها رابطه کنش و واکنش وجود دارد؛ به طور دائم از یکدیگر تأثیر پذیرفته و موجب تغییر در یکدیگر میشوند. نوع شاخصها و معیارهای مصرف در منظومه فکری افراد در قبال سبک زندگی و فرهنگ عمومی است که به مصرف آنها از کالاهای هنری نیز سرایت میکند.
دیدگاهها
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است.